بعضي ها انگار به صورت ذاتي شاد و سرزنده هستند و بعضي ديگر نيز به نظر مي رسد که به قول معروف، نافشان را با غم و دلمردگي بريده اند! افراد غمگين تصور مي کنند که شاد بودن بايد در ژنشان باشد و مسئله شاد زندگي کردن، مهارتي نيست که آن را بياموزند و بتوانند خودشان را تغيير دهند. بهتر است بدانيد برخلاف نظر اين عده، ما انسان ها تنها موجوداتي هستيم که مي توانيم تصميم بگيريم زندگي شادي داشته باشيم يا زندگي مان را صرف انجام کارهايي کنيم که ما را غمگين و افسرده مي کنند.
دوري از منفي بافي، عقايد و تصورات تکراري و افراد منفي گرا دشوار، اما براي تغيير حال ما از بد به خوب، بسيار موثر است.
در ادامه اين مطلب راهکارهايي براي شاد زيستن مطرح خواهد شد که خواندنشان براي شما، ضروري به نظر مي رسد.
نااميدي سراسر وجودتان را فرا نگيرد
اولين و مهم ترين کاري که بايد انجام دهيد، اين است که بينش خود را نسبت به اين دنيا و سختي ها و بلاهاي آن عوض کنيد. اين دنيا در کنار حوادث شيرين، تلخي ها و ناکامي هايي نيز دارد و نبايد به محض مواجه شدن با سختي، احساس نااميدي کنيد.
در زندگي خود، بي هدف نباشيد
معمولا افرادي که براي زندگيشان هدف گذاري نکرده اند، دليلي براي شاد شدن در زندگي نمي يابند. بنابراين يکي از گام هاي مهم براي شاد زيستن، آشنايي با تکنيک تعيين هدف در زندگي است. توجه داشته باشيد که در هدف گذاري بايد از ميان اهداف خود، هدفي را انتخاب کنيد که اميد بيشتري به موفقيت آن داريد و در تلاش براي تحقق آن، فقط به فکر تاييد يا تکذيب ديگران نباشيد. البته از م متخصصان بهره بگيريد. همچنين شما براي تعيين يک هدف، بايد واقع بين باشيد.
گذشته، به گذشته تعلق دارد
يکي از عمده ترين مواردي که مي تواند شادي را از شما بگيرد، اين است که دائم افسوس گذشته را بخوريد. شما نمي توانيد گذشته را تغيير دهيد و دليلي ندارد با آن زندگي کنيد؛ پس تمام مشکلات و اشتباه هاي گذشته را فراموش کنيد. گذشته ها، گذشته است و شما هر قدر هم بکوشيد، نمي توانيد آن را تغيير دهيد. در واقع خطاها از ما افرادي قوي تر وعاقل تر مي سازند و ما نيز از آن ها درس مي گيريم و به نقاط ضعفمان پي مي بريم. حتي پر تنش ترين و غم انگيزترين موقعيت ها نيز سرانجام درس هاي مفيدي براي ما خواهند داشت.
فقط نقاط منفي تان را نبينيد
خود را همان طور که هستيد، قبول کنيد. هر انساني يک سري معايب و يک سري محاسن دارد که در بعضي موارد، توان تغيير آن ها را ندارد. به طور مثال، ممکن است فردي يک مشکل بدني داشته باشد که هميشه به خاطر آن تحت فشار رواني باشد ولي زماني که بپذيرد مشکل دارد و توان تغيير آن را نيز ندارد و بايد با همين مشکل زندگي کند، آرامش رواني بيشتري پيدا خواهد کرد. البته چنين افرادي بايد با توجه به نقاط مثبتشان، بررسي کنند که با چه کارهايي مي توانند نقاط ضعفشان را جبران کنند.
در مواجهه با مشکلات بحران سازي نکنيد
يکي از دلايلي که افراد در زندگي غمگين و بي حوصله هستند، بحران سازي هاي آن هاست. بعضي افراد در مواجهه با مشکلات، مشکلات را براي خودشان از آنچه که هستند، بزرگ تر جلوه مي دهند. بسياري از افراد مي گويند زماني که با مشکلي مواجه مي شويم، به شدت آشفته و مضطرب مي شويم ولي بعد از مدتي متوجه مي شويم که آن مشکل آن قدر ها هم آسيب رسان نبوده است.
وقتي صحبت از شادي و نشاط به ميان مي آيد، خيلي ها مي گويند: دل خوش سيري چند؟!» شاد بودن اما برخلاف تصور اين افراد بستگي مستقيم به خود ما دارد. زندگي سخت است، فراز و نشيب دارد، سختي در آن کم نيست اما فردي در زندگي هنرمند خوبي است که با وجود همه اين موانع، بهانه اي براي شادي پيدا کند. توصيه هاي کاربردي و ساده اي را که در ادامه مي آيد براي رسيدن به اين هدف به کار گيريد:
1 - گلکاري يا باغباني کنيد.
2 - پول هاي خود را خرج دلخوشي هاي کوچک و زياد کنيد و مدام به دنبال آرزوهاي گران و دست نيافتني نباشيد.
3 - روي کاري که همين الان در حال انجام آن هستيد، تمرکز بيشتري کنيد تا با رسيدن به موفقيت، احساس شادي در شما بيشتر شود.
4 - در يک مهارت جديد، متخصص شويد. تشخيص اينکه چه مهارتي باشد به سليقه و توانايي خودتان بستگي دارد.
5 - نگراني هايتان درباره آينده را روي يک کاغذ بنويسيد، در يک پاکت نامه بگذاريد و به معناي واقعي مهر و مومش کنيد!
6 - اطرافتان را با افراد شاد شلوغ کنيد. گاهي در جمع خانواده تان جوک بگوييد و شوخ طبع باشيد.
7 - کار هاي داوطلبانه انجام دهيد. کارهاي داوطلبانه مي توانند کارهايي خلاقانه براي کمک به ديگران باشند.
8 - در پايان هر روز، حداقل ۳ اتفاق خوبي را که رخ داده يادداشت کنيد و قبل از شروع روز بعد، حتما نگاهي به آن بيندازيد.
9 - مقايسه خود با ديگران را متوقف کنيد. مهم نيست که اين مقايسه در زمينه مالي باشد يا تحصيلي.
10 - از هر فرصتي براي ورزش استفاده کنيد چراکه ورزش در افزايش روحيه و اعتماد به نفس، تاثير قابل توجهي دارد.
مؤسسه گالوب گزارشی مبنی بر بررسی وضعیت خشنودی و خوشحالی در بین 138 کشور منتشر کرد که بنا به این گزارش، عراق نخستین کشور غمگین جهان معرفی شده است. بعد از عراق، کشورهای ایران، مصر، یونان و سوریه به ترتیب به عنوان ناشادترین کشورهای جهان معرفی شدند.
آنچه گالوپ در این نظر سنجی راجع به ایران بدان رسیده ، با پوست و گوشت و استخوان توسط مردم ایران لمس می شود.
این یک واقعیت است که مردم ایران، شاد نیستند. اگر امکان نظرسنجی ها و بررسی های علمی ندارید، کافی است همین امروز در خیابان به چهره آدم ها نگاه کنید تا ببینید که چه اندوهی در آنها موج می زند.
همین چند روز پیش جام جهانی فوتبال به اتمام رسید. در همه دنیا، مردم برای دیدن مسابقات فوتبال، در خیابان ها و پارک ها جلوی تلویزیون های شهری جمع شدند و شادی کنان و در کنار یکدیگر ، مسابقات مورد علاقه شان را تماشا کردند.
اما در ایران چه شد؟ از مدت ها قبل ، دغدغه برخی مسوولان این شده بود که نکند یک عده دور هم فوتبال ببینند. حتی در محیط های سربسته و تحت کنترل سالن های سینما هم نگذاشتند خانواده ها جمع شوند و فوتبال را بر پرده پرهیجان سینماها و به طور جمعی ببینند. خبری هم از تلویزیون های شهری و تماشاهای پرهیجان گروهی نبود. حتی به قهوه خانه دارها هشدار داده بودند که اگر موقع پخش فوتبال، تلویزیون هایشان را روشن کنند، مسؤولیت هر گونه عواقبی بر عهده خود آنها خواهد بود!
اشتباه نکنید! نمی خواهم بگویم چون نگذاشتند مردم دور هم فوتبال را نگاه کنند، افسرده شدند و کشورمان تبدیل به دومین کشور غمگین جهان شد. این ماجرا را ذکر کردم تا بگویم وقتی در یک کشور موضوع بسیار ساده ای مثل تماشای فوتبال در اماکن عمومی را ممنوع می کنند و این شادی جمعی را از مردم دریغ می کنند، باید حدیث مفصل خواند از این مجمل؛ حال بماند مشکلات حاد اقتصادی که تاب و توان از مردم گرفته است و حسرت یک سفر کوتاه را بر دل بسیاری از خانواده ها گذاشته است؛
بماند کمبود و گرانی امکانات تفریحی و ورزشی مخصوصا برای ن و دختران و به ویژه در شهرهای کوچک؛
بماند گیر دادن های بی پایه و اساس به مردم بر اساس سلائق شخصی مانند این که چرا این لباس را پوشیدی و آرایش موهایت چنان است؟ ؛
بماند که رادیو و تلویزیون ایران از هر فرصتی برای گریاندن مردم استفاده می کند ؛
بماند که مردم حتی نگران هوایی هستند که تنفس می کنند ، نگران میوه و سبزی هایی هستند که احتمالاً سموم کشاورزی بر تن دارند و استرس آن دارند که پارازیت ها ، سلامتی شان را به خطر بیندازد ؛
بماند که یک عده به خود اجازه می دهند مردم را از سالن های کنسرت های مجوز دار هم بیرون کنند ؛
بماند که مردم وقتی بی عدالتی می بینند، افسرده می شوند ، مثلاً آن گاه که برای دریافت یک وام 5 میلیون تومانی،باید از هفت خان رستم بگذرند و در همان حال می بینند که متصل ها، میلیاردی می برند ؛
بماند که حسرت سوار شدن بر یک خودروی معمولی دنیا بر دل مردمی مانده که هر روز در تصادفات جاده ای کشته می دهند ؛
بماند و بماند و بماند . .
فقط یک نکته را باید گفت: همان طور که حکومت از مردم مالیات می گیرد ، نفت شان را می فروشد ، بر کارهایشان نظارت دارد ، امنیت مرزهایشان را تأمین می کند ،تورم را کنترل می کند، کالاهای اساسی شان را تهیه می کند و . ، شاد نگه داشتن جامعه هم وظیفه اوست. جامعه ناشاد و غمگین، همواره بستر نابسامانی هایی است که هیچ کس نمی داند که سرانجامی خواهد داشت. دولت ها همان گونه که درباره ساخت جاده ها ،میزان واردات و صادرات، نرخ تورم، رشد بورس و . گزارش می دهند ، باید درباره میزان شاد بودن مردم نیز گزارش مستند بدهند زیرا همه این مقدمات برای آن است که مردم بهتر و شادتر زندگی کنند.
راستی آیا تا کنون مجلس شورای اسلامی یا هیأت دولت ،جلسه غیرعلنی برای بررسی علل غمگین بودن ایرانی ها برگزار کرده اند یا اصلاً برایشان مهم نیست که یک ملت در میان انبوهی از اندوه زندگی کند؟!
ایرانیان از گذشتههای دور بر اهمیت شادی در زندگی فردی و اجتماعی واقف بودهاند. چنانکه در بند اول کتیبهای از داریوش در شوش چنین آمده:
بغ بزرگ است اهورامزدا، که این جهان را آفرید که آن جهان را آفرید که مردم را آفرید و شادی را برای مردم آفرید».
این سخن داریوش بازتاب بینش ایرانیان باستان است بر اقرار به اینکه اهورامزدا آفرینندهی مردم، دنیا و آخرت است؛ اما هم سنگ قرار دادن شادی با مردم، دنیا و آخرت، دلیل ارزش عظیم و مقام رفیع شادی در میان ایرانیان است.
اگرچه ارتباط تنگاتنگ مردم ایران باستان با طبیعت و عناصر طبیعی زندگی و آشنایی آنان با دنیای صنعتی و ماشینی معاصر و مصونیتشان از پیامدهای ناگوار و زیان بارش، آنان را انسانهایی پویاتر، سالمتر، شادتر و بانشاطتر میساخته، اما بدون تردید شرایط و ساختار فرهنگی – دینی، ی – اجتماعی و اقتصادی بر روحیات و آداب زندگیشان تأثیر بسزایی داشته است.
با مطالعه و بررسی آثار فرهنگی و ادبی این سرزمین، میتوان نتیجه گرفت که با همهی فراز و فرودهای ی – اجتماعی، مردم ایران همواره مردمی متدین و شاد بودهاند.
بنابراین، شادی یکی از ویژگیهای هویت ایرانی است و به معنای دلبستگی به خود و دیگران و نقطهی آغاز حرکتهایی است تازه به سوی افقهایی دوست داشتنی و خوش فرجام و تعبیری مثبت است از موافق بودن جریان حیات با نیازهای انسانی.
آئین و سنن:
یکی از عواملی که اسباب شادی و خوشی مردم ایران باستان را فراهم آورده و آنان را به آرامشی دلپذیر میرساند، آداب و رسوم و آیین و سنن ملی و مذهبیشان بود. منابع اشاره میکنند که دین رایج در ایران باستان، کیش زرتشت بوده و جشن و جشنواره از خصایص ویژه کیش زرتشتی است.
در این کیش تکلیف شاد بودن و نشاط داشتن از واجبات دینی است. طبق اصول آن کیش، اندوه از وجوه مشخصهی اهریمن است. پس تمام اعیاد مذهبی همراه با ضیافت، سرود و پایکوبی و بسیاری از آداب و رسوم لطیف و ظریف دیگر همراه بوده است.
ایرانیان جشنهای بسیاری داشتند. آنان در هر ماه، تقارن نام روز و نام ماه را جشن میگرفتند و در سال 12 جشن برپا میکردند.
از جشنهای مهم محسوب میشدند.
اما گاهنبارها از شش جشن تشکیل میشدند و به علاوهی نوروز، هفت جشن بزرگ و واجب دینی و ملی ایرانیان به شمار میآمدند.
با بررسی مبنا و ماهیت جشنهای کیش زرتشتی، روشن میگردد که مبنای شش جشن گاهنبارها، صرفاً دینی و نماد شکرگزاری به درگاه اهورامزدا بوده؛ و بنابراین، از نوع شادیها و خوشدلیهای درونی و انفسی محسوب میشده و آرامش پایدار درونی و احساس رضایت خاطر را در پی داشته است؛
شش جشن گاهنبارها:
گاهنبارها نماد طبیعتشناسی و طبیعی زیستن ایرانیان و وابستگی عمیق آنان به مظاهر مختلف طبیعت بود. انسان باستان ایمان داشت که اگر آب، زمین یا آسمان، بخل میکرد،از بذل نعمت دریغ میورزیدند، بلای خشکسالی به خاک سیاهشان مینشاند.
از این رو، با سیر در آفاق و اندیشه، در دهشهای اهورامزدا، به رسم سپاس به درگاه او میرفتند و با جشن و سرور، آیین شکرگزاری به جا میآوردند. این امر نیز یک احساس رضایت خاطر و امنیت را برای آنان فراهم میکرد و باعث شادی درونی آنان میشد.
در ایران باستان عید یا جشن نوروز در اساس مبنایی فلسفی داشته و نماد چرخش روزگار، گردش فصلها، آغاز بهار، رستاخیز طبیعت، حرکت و حیات بوده و در شمار شادیهای بیرونی و آفاقی قرار داشته است.
اعتقاد به مظاهر و موضوعات نیک و پاک، با انگیزههای برخاسته از سرشت زیبایی پسند ایرانیان، نوروز را دارای عظمت گردانده است. در حقیقت، ایرانیان در این روز، پاکبینی و نیکاندیشی و دانایی و توانایی خود را جشن میگرفتند و به پاس آن شادخواری میکردند.
در سنت ایرانیان، نوروز همیشه توأم با شادی، سرور، موسیقی، شیرینی و … همراه است. بنابراین، موسیقی و ترانههای ویژهی نوروزی با دورهگردی خنیاگران و نوروزخوانان، طراوت و شادابی خاصی به مردم شهر و روستا میبخشید.
گذشته از شادی و انبساط خاطر گذرا که رهاورد جشنها و مراسمهای سنتی و مذهبی بوده است، مردم با انگیزههای درونی و معنوی نیز اقدام به کردار نیک میکردند و نهال شادی مداوم و پایدار را در دلهای خود و همنوعان میکاشتند.
این قبیل اقدامات عبارت بودند از: مهرورزی، دادگستری، دستگیری از ناتوانان، رفع کدورتها، دفع دشمنیها و زشتیها، رد و بدل تحفهها یا میوه و گل به نشان دوستی و محبت و مانند آن.
از جشنهای ایرانیان، فقط زندگان به خوشی و نشاط نمیرسیدند، بلکه بنا بر اعتقادات ایرانیان باستان، فرهوشیها یا روانهای مردگان نیز به نشاط و سرور میآمدند.
بدین ترتیب، در ایران باستان فکر شادی را میآموختند و روح شادی را میپروراندند و با آئینهای شاداب، شرایط اجتماعی و نحوهی زندگی، مردم را به خوشی تبدیل میکردند و سلامت و آرامش مردمان زنده و رستگاری روانهای رفته را به ارمغان میآوردند.
شادی یکی از ویژگیهای هویت ایرانی و از جمله نعمات الهی است و در علوم رفتاری یک هنر و فضیلت به شمار میآید و به همین سبب امری تحصیلی و اکتسابی است، نه فطری. آموزش آیین شادمانی به انسان معاصر، به دلیل دوریاش از طبیعت و احساس خلأ معنویت و نابسامانیهای فطری و روانی، یک ضرورت است.
نیاکان ما آموزش شادی درونی و بیرونی را به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی، به طور مستقیم و غیر مستقیم به هموطنان میآموختند و باعث پخش شدن نیروی شادی بین تمام افراد یک جامعه میشدند.
باید بدانیم که ترویج روحیهی شادی و نشاط میتواند پیوندهای نوعدوستی، ریشههای تعلق خاطر به کشور و ملت، شکوفایی نبوغ و خلاقیت، آرامش قلبی و امنیت اجتماعی را ایجاد و تقویت نماید.
پس تا میتوانید شادی را مثل یک ویروس شیرین همه جا پراکنده کنید،
به یاد داشته باشید که اثرات بخش کنندهی شادی توسط شما به خودتان باز خواهد گشت.
در بهشت جایی است که به آن خانه شادی گفته میشود، هیچ کس به آن وارد نمیشود مگر آنکه موجب شادی کودکان شده باشد.» پیامبر اکرم(ص) امروزه شادابی و نشاط فضای آموزشی نقش و جایگاه برجستهای در مبحث کیفیت و برنامهریزی آموزشی دارد. به طوری که شور و شوق به تحصیل، فعال شدن حس کنجکاوی و افزایش خلاقیت دانشآموزان ارتباط نزدیکی با وضعیت محوطه آموزشی آنها دارد. ایجاد محیط آموزشی با نشاط برای دانشآموزان سالهاست که به عنوان یک دغدغه جدی نزد تگزران و برنامه ریزان آموزش و پرورش مطرح شده است. این مسأله یکی از نیازهای اساسی دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصیلی است، زیرا کودکان بسیار بصری هستند. آنها از محیط و فضاهایی که نشاط و شادابی را القاء کند، لذت می برند و به دلیل افزایش انگیزهها، پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای علمی خواهند داشت. اگر امکانات، تسهیلات و برنامهریزیهای دقیق و متناسب آموزشی بتوانند حس کنجکاوی فراگیران را تحریک کنند و آنها را به سوی خود جذب نماید، این محیط برای آنها نشاط آور و شاداب خواهد بود. بنابراین لازم است والدین و مربیان و همه دست اندرکاران آموزش و پرورش با همکاری و تعامل، تلاش خود را بکار گیرند تا مراکز آموزشی را به محیطهایی با نشاط و جذاب برای دانشآموزان تبدیل کنند تا پیشرفت تحصیلی آنها ارتقاء یابد. برای دستیابی به تحقق آرمان های مربوط به شاداب سازی مدارس جهت پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، باید تحولات جدی در نگرش مدیران و مسؤولان نظام آموزش و پرورش و برنامهریزیهای آموزشی مطابق با استانداردهای جهانی ایجاد نمود.
دنیای صنعتی امروز و پیچیده شدن روابط، میزان ناکامیها و فشارهای روانی مردم رو به افزونی گذاشته و زندگی را به کام برخی تلخ کرده است. افراد دیگر به ی نیازهای اولیه راضی نیستند و نیازهای جدیدی بر گستره ی نیازهای قبلی پا بر عرصه وجود گذاشته است. در این بین دانشآموزان از این قاعده مستثنی نبوده و نسبت به نسلهای قبل تکالیف پیچیدهتر بر عهده داشته و مم به رعایت برنامهریزیهای نوین آموزشی میباشند. گاهی شکستها و ناکامیها باعث دلسردی آنان در حل مسائل میشود و در واقع درماندگی آموخته شده ایجاد میشود. به نظر میرسد، شکستها کمتر باعث بروز عاطفه منفی در افراد شاد میشود و هر شکست با خوشبینی تجربهای برای رسیدن به پیروزی تلقی میگردد، اما شادی، خصوصیتی است که تحت تأثیر ویژگیهای سرشتی و شخصیتی فرد خصوصاً درونگرایی و برونگرایی قرار دارد.
از طرف دیگر تحت تأثیر تجارب و یادگیری نیز قرار دارد. در واقع شادی همانند ثروتی است که میتوان آن را از دست داد و یا اینکه بر آن افزود. با استفاده از روشهای شادی بخش در جریان آموزش و برنامهریزی آموزشی فراگیران، میتوان علاوه بر ایجاد محیطی رضایت بخش برای دانشآموز، با بسیاری دیگر از مشکلات از جمله میزان غیبت، دیرآمدگی، بیحوصلگی و کسالت در کلاس درس، امراض جسمی و روحی و در نهایت مسأله افت تحصیلی، مقابله شود و محیطی فراهم شود که امکانات فراگیری مؤثر دانشآموز در نظر گرفته شود. لذا توجه به تأثیر روشهای شادی بخش در برنامهریزی آموزشی دورههای مختلف تحصیلی ضروری به نظر میرسد.
از آنجایی که نشاط، تحرک، پویایی، شادابی از ویژگیهای نسل امروز است و موافق طبع و مقتضیات فطری اوست، خمودگی، سستی، انزوا، بی تحرکی، غمناکی، پژمردگی، آفت بزرگ و مانع عظیم رشد و شکوفایی و خلاقیت و کارآمدی نسل جوان میباشد. جلوگیری از نشاط و شادابی جوانان و جلوگیری از بروز احساسات و هیجانات عاطفی آنان، موجب سرخوردگی و بروز بیماری حقارت و عقدههای روحی و روانی است. اسلام دین زیبایی و نشاط و دینی آسان و منعطف است. انبساط روحی، بهجت افزایی و خنده رویی از زمینههای رشد و شکوفایی جوان و زمینهای برای تخلیه عقدههای روحی و فشارهای روانی است. نشاط و انبساط روحی، یکی از متغیرهای مؤثر در شکل گیری شخصیت مثبت در کودکان و نوجوانان است و بالعکس، اضطراب و تشویش خاطر عامل مهمی در توقف استعدادها است. روانشناسان حالت شادی را نتیجه عمل هماهنگ و منسجم و سامان یافته همه عواطف یک فرد میدانند و معتقد هستند که نشاط و آرامش روحی زمینههای باروری خرد و اندیشه را به وجود میآورد.
مارشال ریو» نویسنده کتاب انگیزش و هیجان» در تعریف شادی همچنین مینویسد: شادی احساس مثبتی است که از حس رضایتمندی و پیروزی به دست میآید.» شادی یکی از نیازهای اساسی زندگی و عاملی برای رشد و موفقیت است. نظام هستی به گونهای است که اسباب شادی را برای انسان فراهم میکند؛ بهار طربانگیز، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، صحنه طلوع خورشید، باران لطیف، پرندگان زیبا و نغمه سرایی آنها و بسیاری دیگر از پدیدههای شگفت انگیز جهان، شادی را برای ما به ارمغان میآورند. البته دین ما یعنی دین فطرت و طبیعت، پیروان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت میکند. امام علی(ع) میفرماید: این دلها همانند بدنها خسته و افسرده میشوند و نیاز به استراحت دارند، در این حال، نکتههای زیبا و نشاط انگیز برای آنها انتخاب کنید.
شاد در لغت، به معنای خشنود، خوش حال، خوش وقت، بی غم، خوش و خرم زیستن، زندگی کردن، و زندگانی کردن، و شادی به معنای شادمانی، خوش حالی، و خوش دلی آمده است. علم روان شناسی تعریف های مختلفی از نشاط ارائه کرده است، اما به طور اجمال می توان گفت: یکی از جنبه های هیجان، شادی است که با واژه هایی چون: سرور، نشاط و خوش حالی هم معناست. در این جا به چند تعریف از شادی اشاره می کنیم:
شادی، احساس مثبتی است که از حس و پیروزی به دست می آید. شادی، عبارت است از مجموع لذت ها منهای دردها. شادی، ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین است.»
شادکامی و نشاط، حالتی است که از آن به سرزندگی و آمادگی برای پیشرفت یاد می شود. استاد مطهری در این باره می گوید: سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به این که یکی از هدف ها و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می دهد. و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف ها و آرزوها به انسان دست می دهد.»
خنده، شوخی و شادمانی ویژگی شایسته انسانهاست که از مزرعه زرین احساسات آنان، دستچین می شود؛ نشان از نشاط روحی داشته و فهرستی از طراوت باطنی، بردباری و شکیبایی به همراه دارد. آنان که با این صفات به سر می برند، فرسودگی خاطر و پژمردگی درونی از گلبرگهای وجودشان دور مانده و چون با لبی لبریز از لبخند با حوادث زندگی روبه رو می شوند، دشواری کمتر و کامیابی بیشتری نصیبشان می شود، با تأمل و بصیرت تصمیم گیری می کنند و بیش از دیگران موفق می شوند.
اندیشمندان روانشناس و جامعه شناس، بین خنده و سلامت سایر اعضای بدن ارتباطی نزدیک دیده و خوش رویی، سرور و شادمانی را بهترین راه ایجاد ارتباط با دیگران بویژه کودکان، نوجوانان و جوانان ارزیابی می کنند. برخی از آنان روان درمانی خود را با خنده انجام می دهند و سلامت جسمانی را در افق نشاط روحی و شادابی روانی جستجو می کنند.
با توجه به منابع دینی، یعنی قرآن و سیرة پیشوایان معصوم، دین اسلام موافق شادی و نشاط بوده، البته این شادی افراطی و تفریطی نیست بلکه در چارچوب نگاه تعدیلی قابل رهیابی است.
با کند و کاو در نظریات دانشمندان و متون معتبر میتوان موارد ذیل را در زمرة عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید میآورند: 1. ایمان 2. رضایت و تحمل 3. پرهیز از گناه 4. مبارزه با نگرانی 5. تبسم و خنده 6. مزاح و شوخی 7. بوی خوش 8. خودآرایی 9. پوشیدن لباسهای روشن 10. حضور در مجالس شادی 11. ورزش 12. امید به زندگی 13. کار و تلاش 14. سیر و سفر 15. تفریح 16. تلاوت قرآن 17. تفکر در آفریدههای خداوند . صدقه دادن 19. نگاه کردن به سبزه ها و.
هر انسانی گرایش فطری و طبیعی به شادی و زیبایی دارد. در طول تاریخ، این گرایشها و باورهای نیاکان، مجموعه ایینها و آداب و رسومی را به وجود آورده که در هر قوم و قبیلهای متفاوت است. این باورها از مسیرهای پر پیچ و خمی گذشته و کم کم تکامل یافته و دچار تغییر شده و در نهایت، مجموعه ادبیات ذهنی و فرهنگی مردم را پدید آورده است که در زندگی فردی و جمعی انسانها نمایان میشود و بر مبنای نظام و اعتقادات و سلسله مراتب طبقاتی هر ملت استوار است.
همه میخواهند شاد شوند. برای همین، ملتهای دنیا بنا به اعتقادها و رویدادهای تاریخیشان، روزهایی را برای جشن و شادی اختصاص میدهند تا همه مردم در آن روز شاد باشند. به همین خاطر، در میان ملتها و کشورها، جشنهای فراوانی برای شادی هست.
یکی از بهترین هدایایی که پدر و مادر می توانند به فرزندانشان بدهند، امکان شاد زیستن و شاد بودن آنهاست. برای شاد بودن، به ثروت و دارایی فراوان نیازی نیست، بلکه می توان با ساده ترین و پیش افتاده ترین وسایل و امکانات نیز کودکان را شاد کرد. بچه هایی که بتوانند احساسات و عواطف شاد درونشان را بشناسند، می توانند آن را در سراسر زندگی خود حفظ کنند.
شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آنها می شود.
با کودکان خود بازی های کودکانه کنید شاید نتوانید هم پای او بروید و تحرک داشته باشید. حضور شما، نیروی پایداری را در کودکتان افزایش می دهد و دلیلی برای خنده و شادی هردو شما خواهد شد. بچه ها از اینکه می توانند بیشتر بپرند و سریع تر بدوند، احساس غرور می کنند و با آزاد کردن انرژی درونی شان، احساس شادی و نشاط می کنند.
درباره این سایت